فراز و نشیب های گلوریا، یک زن خانه دار عصبی، و شخصیت های عجیب و غریب خانواده اش...

فیلم داستان تهیه کننده ای در دوران طلایی هالیوود است که به آرامی خود را به سوی مرگ هدایت می کند...

سوء استفاده های جنایتکارانه دشمن عمومی شماره 1، جورج «ماشین-تفنگ» کلی، در طول دهه 1930.

در دهکده ای دورافتاده در کاستاریکا، کلارا، یک زن 40 ساله گوشه گیر، بیداری جنسی و عرفانی را تجربه می کند و سفری را آغاز می کند تا خود را از کنوانسیون های مذهبی و اجتماعی سرکوبگرانه ای که بر زندگی او مسلط شده است، رهایی بخشد.

یک شرکت فناوری اطلاعات، بازیگری را به عنوان رئیس شرکت استخدام می کند تا به فروش آن به یک ایسلندی بداخلاق کمک کند...

«فیت»، در یازده سالگی از پیشگویی می شنود که مرد مناسبش، «دیمن برادلی» میباشد. او در چهارده سالگی دوباره نزد یک طالع بین می رود و او مجددا همین جواب را به او می دهد. در زمان حال، «فیت» بیست و هشت ساله است و سه روز با ازدواجش با یک پزشک فاصله دارد. یک نفر به نام «دیمن برادلی» به او تلفن می کند و می گوید دوست دوران تحصیلش میباشد و اکنون در فرودگاه، قصد سفر به ونیز را دارد…

یک فیلمساز سیاهپوست جوان به بررسی زندگی زن هندوانه ای، بازیگر سیاهپوست دهه 1930 که نقش کهن الگوهای «مامی» را بازی می کرد، می پردازد.

آیا پدر رامون مادرش را به قتل رسانده است؟ در مورد متجاوز فراری و گزارشگر ویدئویی روانشناس چطور؟

«رائول» (شاهرخ خان) کارگردان یک گروه رقص و آواز است. او با یکی از رقاص های گروهش بنام «نیشا» (کاریشما کاپور) رابطه دوستی قوی ای دارد. نیشا طوری رفتار می کند که انگار فقط یک دوست ساده برای رائول است، اما در قلبش او عمیقا عاشق رائول می باشد...

یک وکیل مجرد را دنبال می کند و با مردی آشنا می شود که به نظر می رسد همه چیز اوست، اما وقتی حسادت و خشم مرد منجر به اقدامات مشکوک و تهدیدهای خطرناک می شود، او باید برای نجات خود بجنگد.