پس از حوداث ناگوار کالج ویندسور در فیلم دوم ، سیدنی اکنون منزوی شده وبه تنهایی در شمال کالیفرنیا زندگی می کند . او هنوز خاطرات گذشته رانتوانسته فراموش کند و همیشه کابوسهایی از مادر مرده اش می بیند . او برایامنیت بیشتر یک نام مستعار برای خود انتخاب کرده است . اما بزودی آرامش اوزمانیکه یک تماس تلفنی تهدید آمیز از یک ناشناس دریافت می کند بهم می خورد. ناشناس به او اطلاع می دهد که جنایتهای جدیدی در اطراف هالیوود و محلساخت سومین قسمت از فیلم جنایـتهای وودسبرو رخ داده است . سیدنی پس ازاینکه در می یابد قاتل جدید در کنار هر قربانی ، عکسهای مختلفی از مادرشرا قرار داده تصمیم می گیرد که به آنجا برود . یک کارگاه پلیس لس آنجلسنیز به محل آمده تا در مورد قتلها تحقیق کند . جیل نیز پس از آگاهی ازموضوع به آنجا می رود و این سه نفر به هم ملحق می شوند تا راز این جنایتهاو ارتباط آنها با گذشته سیدنی را کشف کنند.

دو سال از حوادث فجیع وودسبرو در فیلم اول گذشته است . سیدنی به زندگیعادی خودش بازگشته و اکنون دانشجوی کالج است .جیل نیز کتابی به اسمجنایتهای وودسبرو بر اساس داستان زندگی سیدنی چاپ کرده که به فیلم نیزتبدیل شده است . زمانیکه موعد نمایش این فیلم فرا می رسد دو تن ازدانشجویان کالج در محل نمایش فیلم بقتل می رسند اما هیچکس باور ندارد کهاین قتلها ارتباطی به ماجرای وودسبرو داشته باشد تا اینکه تعداد بیشتری ازدانشجویان بقتل می رسند . بنابراین سیدنی دوباره در خطر است و کسی میخواهد از او انتقام بگیرد.

یک دختر جوان به اسم سیدنی ( با بازی نو کمپل ) توسط یک قاتل نقاب دار که یکی از همکلاسی هایش را نیز کشته است . تهدید به قتل می شود . یک روزنامه نگار به اسم جیل تصمیم می گیرد تا حقیقت را دریابد و عقیده دارد که مردی که سال گذشته به مادر سیدنی تجاوز کرده و سپس او را کشته است همان مردی است که اکنون می خواهد او را بقتل برساند . پلیس ابتدا به دوست پسر سیدنی مشکوک می شود و او را بازداشت می کند اما بعد از اینکه قتل دیگری رخ می دهد اوضاع پیچیده تر می شود.

داستان فیلم می خواهد نشان بدهد که چگونه یک میلیونر با یک الماس تقلبی، میتواند "هرکول پوارو" را به یک جزیره‌ی تفریحی بکشاند و...

گروهی از دوستان در یک معدن سنگ چیزی غیر قابل درک پیدا می کنند که می توانند با آن آینده شان را تغییر دهند و ...

یک کارآگاه مشغول بررسی قتل های سریالی در یک شهر کوچک است، و در این بین به گروهی از سربازان نظامی نیز برخوردهایی دارد که ...

یک گروه از دانشجوهای کالج، سفری را به یک شهر کوچک را آغاز می کنند و می خواهند با یک نویسنده مصاحبه کنند. اما بعد از مدتی ...

هنگامی که دو برادر دوقلو همراه مادرشان که عمل جراحی صورت انجام داده است به خانه ی جدیدشان نقل مکان می کنند ، پس از مدتی درمی یابند مادرشان رفتارش به کلی تغییر کرده است و مانند یک آدم غریبه شده است و…

«ایروین فلچ» خبرنگاری است که با جان و دل برای حرفه اش مایه می گذارد. او با مقاله های خاص خودش باعث رسوایی عده زیادی از کله گنده ها شده است...

"ماکاریو" گرسنه و فقیر، آرزوی یک وعده غذای خوب را دارد. وقتی همسرش برای او یک بوقلمون آماده می کند، "ماکاریو" با سه موجودیت روبرو می شود، شیطان، خدا و مرگ. آنها از او درخواست غذا می کنند اما او فقط به "مرگ" جواب مثبت می دهد و...