یک افسر بلند پایه پلیس نیویورک، نخستین رئیس پلیس زن در لس آنجلس می شود...

زندگی در گاراژ هنگامی که رئیس جدید وارد عمل می شود و مسائل را بهم می ریزد ، برای یک رئیس خدمه NASCAR و تیم مسابقه ای گره خورده او خارج از مسیر می شود...

داستان در مورد زوجی است که برای احیای رابطه خود سفر آغاز می‌کنند. آن‌ها در این راه به شهری جادویی برمی‌خورند که موزیکال‌های دهه 1940 همه اهالی‌اش را به تسخیر درآورده.

یک زن جوان متوجه میشود که میتواند صدای افکار مردم اطرافش را بصورت موسیقی بشنود .

یک مهماندار هواپیما در اتاق یک هتل در کنار یک مرد مُرده بیدار میشود و اصلا نمیداند که چه اتفاقی افتاده است ...

بک بازیگر بلند پرواز به همراه خواهرش که قبلا یک رقاص حرفه ای بوده است سعی می کنند تا جایگاه خودشان را در دنیا پیدا کنند، در حالیکه باید با احساساتشان نسبت به برادر 13 ساله ی خود که یک شبه در اینترنت معروف شده است دست و پنجه نرم کنند...

این سریال در مورد یک کارآگاه خصوصی خانم به نام "فرانکی دریک" می باشد که در دهه 1920 میلادی در تورنتو زندگی می کرد...

«Supergirl» داستان “کارا” دخترعموی سوپرمن است که در سیاره کریپتون به دنیا آمده و پس از نابودی کریپتون، در سن 12 سالگی به سیاره زمین می آید و به خانواده فوسترن سپرده می‌شود. به “کارا” گفته شده که مراقب استفاده از قدرت‌های خارق العاده خود باشد تا مورد توجه دیگران قرار نگیرد، اما او برای نجات جان دیگران مجبور می شود از قدرت هایش استفاده کند. در نهایت پس از معرفی او به مردم دنیا، دشمن هایش یکی پس از دیگری پیدا می شوند...

داستان شخصی ملقب به Ghost هست که در نیویورک کلابی رو ریاست میکنه و در پشت صحنه دلال مواد هست. Omari Hardwick که به عنوان بازیگر نقش James بازی خواهد کرد صاحبِ ثروتمند یک کلوب شبانه که با افراد مهم شهر در ارتباط هست و به نیاز آنها رسیدگی میکند و قصد ساختن یک امپراطوری را داشته و تبدیل کردن کلوپ به یک بیزینس موفق تنها مشکل موجود زندگی دوگانه جیمز است. وقتی که جیمز در کلوب نیست, یکی از بزرگترین رییس های شبکه رد و بدل مواد مخدر با موکل های خیلی درجه بالاست. ازدواج و خانواده اش به طرز وحشتناکی به خطر می افتد وقتی که وسوسه میشود زندگی تبهکارانه اش را پشت سر بگذارد و تبدیل به تاجری شود که همیشه خواسته...

زنی 28 ساله به نام "اِما سوان" پسری داره به اسم "هنری" که اونو 10 سال پیش به امان خدا ول کرده و برای فرزندخوندگی گذاشته. این پسر حقیقت پشت پرده شهر "استوری بروک" رو از توی کتاب افسانه ها متوجه میشه و میگرده مادر واقعیش رو پیدا میکنه به این امید که بتونه متقاعدش کنه دنیای افسانه ها رو نجات بده. این بچه معتقده "اِما" دختر "شاهزاده دلربا" و "سفیدبرفی"ـه و والدینش برای محافظت از اون در مقابل نفرین "ملکه شیطانی" اون رو به این دنیا فرستادن. این دو وارد شهر "استوری بروک" در ایالت "مین" میشه. به نظر میاد این شهر دنیایی موازی برای شخصیت های افسانه ای هستش که در حقیقت این شخصیت ها در این شهر به صورت مردم عادی زندگی میکنن و از هویت و زندگی واقعیشون خبر ندارن.