در طول زمستان تلخ سال 1964 ماساچوست، آیلین، منشی جوان، مسحور ربکا، مشاور جدید پر زرق و برق در زندانی می شود که در آن کار می کند. زمانی که ربکا راز تاریکی را فاش می‌کند - پرتاب کردن آیلین به مسیری شوم، دوستی نوپای آنها تغییر می‌کند.

داستان راننده ای به نام دیوید وازنیاک David Wozniak است که یک روز از سر کار به خانه باز می گردد و برای یافتن وکیل بانک اسپرم ( بانک اهدای نطفه ) به جستجو می پردازد . وکیل به دیوید گفته است که او پس از اهدای اسپرم صاحب 533 بچه شده است . دیوید وکیل را , که برت Brett نام دارد , پیدا می کند و برت او را تشویق می کند که این رکورد را ثبت کند . اما دیوید تصمیم می گیرد با کمک برت از بانک اسپرم شکایت کند …!

به یک دانشجو در پارک مرکزی تیراندازی می شود. این تحقیقات مجموعه ای از آتش سوزی های مرموز در سطح شهر، صحنه موسیقی مرکز شهر و یک خانواده املاک و مستغلات ثروتمند در بالای شهر را به هم مرتبط می کند که تحت فشار رازهای بسیاری که نگه می دارند، به هم می ریزند.

داستان سریال درباره دختری به نام کری است که در سال 1984 زندگی میکند. او نسبت به زندگی که در پیش رو دارد بسیار کنجکاو است و سؤالاتی در باره عشق و زندگی و همینطور روابط ج.ن.س.ی برایش بوجود می آید. همچنین زندگی او بعد از اینکه مادرش را از دست داده برایش بسیار سخت شده است. او با خواهر کوچکتر و پدرش زندگی می کند. به نوعی این سریال درباره اتفاقات زندگی کری است...