داستان این فیلم درباره زندگی‌نامه‌نویس مشهور و بسیار محبوب لی ایزرائیل میباشد که دیگر نمی‌تواند کاری از خود چاپ کند؛ چون ایده‌های او دیگر باب طبع خوانندگان آن زمان نبود و به نوعی دیگر نمی‌توانست کارش را انجام دهد. به همین دلیل، تصمیم می‌گیرد که شکل هنری و کاری خودش را به چیز دیگری تبدیل کند. در این بین، او مدام از طرف دوست وفادار خود یعنی جک، حمایت می‌شد...

ماجرای جالبی در مورد سه دوست میانسال است که در بحران شدید مالی به سر میبرند و دیگر نمیتوانند حتی هزینه خوراک خود را تامین کنند. به همین دلیل آنها نقشه ای می کشند تا به یکی از بانک های بزرگ شهر دستبرد زده و این در حالیست که تا به امروز با هیچ نوع سلاحی کار نکرده اند و ...

سال 1980، یک نوجوان از ورمونت به شهر نیویورک حرکت می کند تا با پدر خود، که در روستایی نزدیک آنجا است زندگی کند و...

امیلی و مارتین یک زوج موفق نیویورکی هستند. زمانی که یک داروی جدید توسط روانشناسِ امیلی برای درمان اضطراب وی تجویز می شود، به دلیل عوارض جانبی دور از انتظار این دارو زندگی شان دگرگون می شود و ...

دیوید که پدرش مرد ثروتمندی ست با دختری به نام کیتی آشنا می شود و به رغم مخالفت پدر که اعتقاد دارد، کیتی از جنس آنها نیست، با او ازدواج می کند. زندگی خوب و خوش پیش می رود تا اینکه کم کم دیوید رفتارهای غیرعادی ای از خودش بروز می دهد …

یک زن جوان بنام کریستینا بین مرگ و زندگی گیر افتاده است... و یک مامور تشییع جنازه که ظاهرا توانایی انتقال مرده‌ها را دارد، او را برای رفتن به دنیای آخرت آماده می کند. اما از طرفی این احتمال وجود دارد که کریستینا هنوز زنده باشد و قصد مرد زنده به گور کردن او باشد.

اواخر دهه ی 1980٫ «بابی» (فینیکس) و «جوزف» (والبرگ) دو برادر هستند که راهشان از هم جدا شده است. «جو» در ادامه ی راه پدرش، «برت» (دووال) وارد پلیس نیویورک شده است ولی «بابی» اداره ی یک کلوب شبانه در بروکلین را به عهده دارد. مالک کلوب او یک قاچاقچی مواد مخدر (موشونوف) است که با مافیای روسی ارتباطاتی دارد. «جو» و گروه ضربت شبی به کلوب حمله می کنند و خیلی زود «جو» کشته می شود…

یک کارآگاه پلیس سیاه پوست باید پرونده آدم ربایی را حل کند، او با مشکلاتی از طرف یک نژاد پرست مواجه شده است...

«پیتر پارکر» - «اسپایدرمن» (مگوایر) خود را از فعالیت های نجات بخش کنار کشیده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبیا ادامه می دهد و کما کان به عنوان عکاسی نیمه وقت برای روزنامه ی «دیلی با گل» کار می کند. تا این که ناچار می شود برای مقابله با تهدیدات دانشمند دیوانه ای به نام «دکتر اکتاویوس» (مولینا) وارد عمل شود...

بک بازیگر بلند پرواز به همراه خواهرش که قبلا یک رقاص حرفه ای بوده است سعی می کنند تا جایگاه خودشان را در دنیا پیدا کنند، در حالیکه باید با احساساتشان نسبت به برادر 13 ساله ی خود که یک شبه در اینترنت معروف شده است دست و پنجه نرم کنند...