هنگامی که یک آشپز به طور تصادفی متوجه می شود که نامزدش در شب کریسمس از او خواستگاری می کند، او شروع به شک در آینده مشترک آنها می کند. به خصوص زمانی که یک کشاورز افرا خوش تیپ او را از طوفان برف نجات می دهد.

هنگامی که شهر ساحلی Shaw Bay در معرض خطر توسعه مجدد قرار دارد، ارین مشاور املاک هر کاری برای نجات آن انجام می دهد - Cue Theo خوش تیپ، یک خانواده سلطنتی که به دنبال ملک جدید است. نکته این است که او بخش سلطنتی را پنهان می کند.

یک مرد جاه طلب با استعداد با یک روانپزشک زن که حتی از او خطرناک تر است ارتباط برقرار می کند...

نویسنده کارا دورانت پس از سال‌ها پس‌انداز، سرانجام خانه رویایی‌اش را در ساحل رودخانه زادگاهش می‌خرد، اما کشف می‌کند که یک سد آبی درست در مقابل آن ساخته می‌شود که توسط رایلی ایوانز خوش‌تیپ و عشایری رهبری می‌شود.

یک دزد سابقه دار به نام دیزی پس از آزادی از زندان توسط یک گروه مجرم غیر عادی و خطرناک مجبور میشود که دوباره دست به سرقت بزند و ...

داستان از این قزاز است که یک سفرنامه نویس ار ابن که به زادگاه خود که چند سال قبل با اندوه آن را ترک کرده , فرستاده می شود متعجب است...

ایتن به‌ خاطر مرگ والدینش در یک تصادف احساس گناه می‎کند و عذاب می‌کشد. او آینده‌ اش را در دانشگاه ام‌آی‌تی را نادیده می‌گیرد و بر روی پروژه ای کار می‌کند تا بتواند از خواهر و برادر کوچترش مراقبت کند. اما…

راشل که ماه های آخر حاملگی خود را سپری میکند و باید استراحت مطلق داشته باشد مشکوک میشود که ممکن است همسایه او برای فرزندش نقشه هایی داشته باشد و…

مری بعد از جدائی بدی که با نامزدش در کریسمس گذشته داشت علاقه خود را به سال نو از دست داده ، مادرش او را برای خرید لوازم کریسمس راهی میکند تا دوران بچگی را برایش زنده کند

داستان فیلم با برآمدن هیولاهایی غول پیکر به نام کایجو از دریاها آغاز می شود . انسانها برای مبارزه با کایجوها ، روبوت هایی به نام جَگِر می سازند که این روبوت ها از طریق ارتباط عصبی با دو انسان کنترل می شوند . اما حتی قدرتمندترین جَگِرها هم توانایی مقابله با کایجوها را ندارند . یک خلبان سابق (چارلی هانم) و یک کارآموز (رینکو کیکوچی) دست به دست هم می دهند و کنترل یک جَگِر بسیار قدرتمند و قدیمی را عهده دار می شوند تا آخرین امیدهای نسل بشر را زنده نگه دارند ...