باستر مون و دوستانش باید ستاره راک منزوی، کلی کالووی را متقاعد کنند تا برای افتتاحیه یک نمایش جدید به آنها بپیوندد...

مکس و دوستانش با یکدیگر همراه می شوند تا یک دام پزشک شرور را از آزار و اذیت حیوانات متوقف کنند

کوآلایی به نام "باستر" بهترین دوستش را به استخدام در می آورد تا با کمک او کسب و کار تئاترش را به وسیله میزبانی یک مسابقه آوازخوانی رونق بخشد. اما…

5 دوست صمیمی که در کودکی عهد بسته بودند در تمامی کلاب های شهر ، مشروبات الکلی مصرف کنند، حالا در بزرگسالی قصد اجرایی کردن عهدشان را دارند اما هنگامی که به آخرین کلاب شهر یعنی " انتهای دنیا " می رسند، اتفاقات عجیب و غیر قابل باوری برای آنها رخ می دهد و...

آقای روباه رویایی داستان یک روباه (با صدای جورج کلونی) و خانواده ی اوست. این جناب روباه به کار شریف جوجه دزدی اشتغال دارد. ما در صحنه ها ی آغازین شاهدیم که چگونه این روباه مکار مشغول تمرین های بدنی خاص است تا خود را برای شکار- یا در واقع دزدی- جوجه ها آماده کند. اما ازآنجایی که آقا روباهه ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و احساس پدری می کند، تصمیم می گیرد شغل خود را عوض کند و به حرفه ای آبرومند و کمتر خطرناک رو بیاورد. آقا روباه شغل روزنامه نگاری را برای خود انتخاب می کند و در نشریه ی محلی«گازت» مشغول ستون نویسی می شود. اما آقا روباه مدتی است که دچار بحران میانسالی شده و به همین دلیل با گورکن (گورکن یا رودک، نوعی حیوان است، با صدای بیل مورای)وکیل مشورت می کند و سپس خانواده ی خود را از داخل یک سوراخ به روی یک درخت منتقل می کند. آقا روباهه به دور از چشم خانم روباه (با صدای مریل استریپ) فیل اش یاد هندوستان می کند و تصمیم می گیرد با وارد شدن در یک اقدام بزهکارانه ی پایانی، وضعیت معیشتی خود و خانواده اش را تا آخر عمر تضمین کند. او برای این کار وارد یک مشارکت حرفه ای با کایل سارنگ (با صدای والی والودارسکی، اپوسوم یا سارنگ نوعی جانور کیسه دار است)، که از سابقه داران به نام است، می شود. اما در ادامه حوادثی رخ می دهد که سبب رویارویی آقای روباه با «چاق و کوتاه و لاغر» می شود؛ سه موجودی که از نظر آقا روباهه «شنیع ترین، رذل ترین و زشت ترین مزرعه داران جهان» هستند. همزمان آقا روباه مسائلی در داخل خانه اش دارد. اَش (با صدای جیسو شوارتزمن)، پسر آقا روباه، در تلاش است تا قابلیت های خود را به پدر ثابت کند اما با آمدن کریستوفرسن (با صدای اریک اندرسن)، پسر عموی «اش» که یک ورزشکار بزرگ و متفکری ژرف اندیش است قضیه حساس تر می شود و...

دهه 80، در کشور انگلستان پسر جوانی به نام ویل پرادروف در میان گروهی مذهبی که دور از اجتماع زندگی میکنند بزرگ میشود. در این گروه تلویزیون و موسیقی شدیدا ممنوع است اما هنگامی که ویل برای اولین بار فیلمی به نام «رامبو : اولین خون» را میبیند، افکارش کاملا دگرگون میشود و تصمیم میگیرد به همراه یکی از اشرار مدرسه به نام لی کارتر به ارتش ملحق شود تا حماسه رزمی خود را بسازد.

لندن. «نیکلاس آنجل» (پگ) بازرس پلیس بسیار خوبی است که با توطئه ی هم کاران حسودش به شهر کوچک پرهرج و مرج «سندفور» منتقل می شود. در آن جا با پلیسی به نام «دنی باترمن» (فارست) هم کار می شود. این دو به طور اتفاقی درگیر مجموعه ای از ماجراهای مشکوک می شوند...

آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند یکروز صبح که از خواب بیدار می شود با اتفاق عجیبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقیقه دیگر خانه او را با خاک یکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قدیمی اش فورد ، یک موجود فضائی بیگانه است که برای تفریح به کره زمین آمده است و در ادامه نیز در می یابد که به زودی کره زمین بمنظور احداث یک بزرگراه بین کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصمیم می گیرد بهمراه فورد عازم یک سفر کهکشانی شود و در این سفر رئیس جمهور کهکشان و تریلیان که آخرین زن زمینی است و نیز یک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...

شون 29 سال دارد و یک زندگی کسل کننده را ازسرمی گذراند. لیز، نامزدش وی را ترک کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که وی او را دوست ندارد. او با اد، دوست وفادارش زندگی می کند. شون می خواهد زندگیش را درست کند تا لیز را بازگرداند. ناگهان مردگان از گور برمی خیزند و مثل زامبی‌ها شروع می کنند به آدم خواری. شون با کمک اد برای نجات مادرش و لیز می شتابد.