داستان یک بچه 6 ساله بنام " رولد داهلی " که با معبود خود بئاتریکس پاتر ملاقات میکند ....

این سریال داستان زندگی یک خانواده شلوغ در شهر منچستر و داشتن شبی پرماجرا در سال 2019 را روایت می کند...

کارکنان و دانش آموزان مدرسه ابتدائی برنادت واقع در شهری از انگلستان , یک مسابقه رقابتی در مورد موسیقی راک را آغاز میکنند .

تینا در یک شهر آرام ساحلی زندگی آرامی را سپری می کند تا اینکه متوجه می شود پدر و مادرش قصد دارند از همدیگر طلاق بگیرند. دخترش نیز کاملاً نافرمان و یاغی شده و خودش و همسرش مایک نیز تمام وقت درگیر کار و بزرگ کردن 3 فرزند هستند. او که به شدت خسته شده است دستکش های بوکسش را به دست می کند و پا به رینگ بوکس می گذارد تا کمی از استرس ها و تشویش هایش کاسته شود اما . . .

پدینگتون که توانسته بعد از گذراندن ماجراهای قسمت اول ، در خانواده‌ی براون جایگاهی برای خودش پیدا کند ، اکنون در تلاش است تا با انجام دادن شغل‌های مختلف ، پولی پس‌انداز کند تا هدیه‌ای ویژه برای جشن تولد 100 سالگی عمه‌اش بخرد. اما…

بریجت خواهان این است که همیشه مجرد بماند اما وقتی که متوجه می شود حامله است و شغل اش در خطر افتاده،مجبور می شود که به دنبال پدر بچه بگردد ولی او نمیداند که پدر بچه چه کسی است. ولی با یک دردسر، او می تواند پنجاه درصد از هویت پدر نوزاد مطمئن شود …

نویسنده ی فیلم با الهام از یک سفر تابستانی برای آموزش قایقرانی به کودکانه دوستش داستان‌هایی از سرزمین آمازون و جنگل‌های وحشی روایت می‌کند و…

معلمی نگران باید همسر باردار و دانش آموزان کلاسش را به سفری برای شرکت در مسابقات ملی آهنگی برای کریسمس ببرد...

یک مرد بی مسئولیت برای بازگرداندن همسرش ناچار است به زندگی خود شکل دوباره ای بدهد و ...

دهه 80، در کشور انگلستان پسر جوانی به نام ویل پرادروف در میان گروهی مذهبی که دور از اجتماع زندگی میکنند بزرگ میشود. در این گروه تلویزیون و موسیقی شدیدا ممنوع است اما هنگامی که ویل برای اولین بار فیلمی به نام «رامبو : اولین خون» را میبیند، افکارش کاملا دگرگون میشود و تصمیم میگیرد به همراه یکی از اشرار مدرسه به نام لی کارتر به ارتش ملحق شود تا حماسه رزمی خود را بسازد.