کیت، یک طراح جواهرات است که برای زوج های خوشبخت حلقه می سازد. به کیت فرصتی داده می شود تا با معشوق دوران کودکی خود ارتباط برقرار کند. آیا کیت حلقه ای را که تمام عمر منتظرش بود دریافت خواهد کرد؟

ماجرای فیلم در سالهای 1963 در آمریکا و در پشت پرده ی جنگ سرد رخ می دهد. جایی که دختری تنها (هاوکینز) ، در یک آزمایشگاه مخفی بسیار حفاظت شده ی دولت ، به دام افتاده است. به نظر می رسد او در این مکان زندگی یکنواختی داشته باشد، اما زمانی که همراه با همکار خود زِلدا (اسپنسر) یک آزمایش فوق محرمانه را کشف می کنند، زندگیشان به کلی عوض می شود...

یک دختر نوجوان دبیرستانی به نام میا (کلوئی گریس مورتز ) بر اثر یک حادثه به حالت کما می رود و این در حالی است که روحش از بدنش خارج شده و قادر هست که در هرجایی باشد. این تجربه خارج شدن روح از بدن باعث می شود تا میا متوجه مسائلی شود که...

یک کمدی تیزبین که گروهی از غریبه‌های ظاهری را در داستان‌های درهم تنیده دنبال می‌کند که در طول یک شب در سراسر لس‌آنجلس در ده بار مختلف اتفاق می‌افتد.

فیلمسازی ضد آمریکایی که تلاش می کند تا تعطیلات چهارم جولای را از بین ببرد ، با سه روح که در تلاشند تا دیدش نسبت به کشور را تغییر دهند ، دیدار می کند و...

این فیلم شامل چهار داستان در هم آمیخته در شب هالووین است. دانش آموز دبیرستانی ساده ای که یک زندگی مخفی بعنوان قاتلی سریالی دارد، دختری که فکر می کند مرد مناسب زندگی اش را پیدا کرده است، زنی که از هالووین متنفر است و باید با شوهرش که برعکس اوست سر و کله بزند، و …

در این داستان، مدیر و دوست قدیمی رایان بنکس به نام تاد، ایده‌ای به ذهن می‌آورد که رایان را به عنوان مجرد در یک برنامه واقعی دوست‌یابی قرار دهد تا تصویرش را تمیز کند. تنها مشکل این است که تاد عاشق دختری به نام چارلی می‌شود، که رایان نیز به او علاقه دارد و...

سالها پیش "جک کاتر" خانه خود در سیاتل را ترک کرد تا تبدیل به یکی از مدیران مالی مافیا در لاس وگاس شود.او برای مراسم تدفین برادرش "ریچارد" که در یک تصادف رانندگی کشته شده است بازمی گردد.اما "جک" احساس می کند برادرش به قتل رسیده است و...

کارآگاه هادسون با یک سگ شفرد آلمانی بنام رکس هم تیمی میشود و از او برای انجام ماموریت هایش استفاده میکند...

این سریال در مورد یک کارآگاه خصوصی خانم به نام "فرانکی دریک" می باشد که در دهه 1920 میلادی در تورنتو زندگی می کرد...