کریستین در حال شمارش روزهای پایانی دبیرستان خود است تا بتواند شهر زادگاهش را ترک کرده و برای رسیدن به رویاهایش به نیویورک برود .

یک برادر کوچکتر مبتلا به سندرم آسپرگر به برادر بزرگترش کمک می کند تا نامزدش را پیدا کند.

نیویورک، استکهلم. در طول 12 ماه گذشته جنازه زنان و دختران با موهای بلوند و چشمان آبی در مرغزارهایی که گل Asphodeline رشد می کند پیدا شده...

گروهی از دوستان دور هم جمع میشوند تا یک پناهگاه قدیمی کنار دریاچه و پیست اسکی در سوئد که سالها تعطیل بوده را بازگشایی کنند غافل از اینکه در این مکان دورافتاده اتفاقات ناگواری در انتظار آنها است...