ایچی دختر نابینایی میباشد که مهارت زیادی در شمشیر زنی دارد. او با مهارتهای خاص خودش با تبهکارانی مثل یاکوزا مبارزه می کند که...

“زاتویچی” شمشیر زن نابینا به شهری وارد می‌شود که تحت کنترل گروهی ستیزه جو است.وقتی او برای خواب در کنار خانواده ی کشاورز می‌ماند با دو زن عجیب آشنا می‌شود…

ماساژور نابینا و صلح طلب ایچی ، پیرتر ، عاقل اما هنوز هم تنهائی سرگردان ، به دنبال زندگی آرام در دهکده ای روستایی است. وقتی او در وسط یک جنگ قدرت بین دو رقیب گرفتار شد ...

زاتویچی برای اولین بار در ده سال گذشته به روستای زادگاهش باز می گردد تا متوجه شود که چیزهای زیادی تغییر کرده است و فساد فراوان است.

پس از اینکه به طور تصادفی باعث مرگ یک بانوی مسن می شود، زاتویچی به دنبال دخترش می گردد تا تاوان فاجعه را بپردازد و در نتیجه دچار انواع مشکلات می شود.

دو تن از بزرگترین شمشیربازان قهرمان ژاپن و چین خود را در دسیسه ای برای محافظت از یک کودک خردسال گرفتار می کنند. اما آیا بی اعتمادی ملی و سوء تفاهم ساده این دو روحیه را از هم جدا می کند؟

زاتویچی سعی می‌کند تا حاکمیت اوباش را بر دهکده‌ای کوچک ناآرام کند، در حالی که محافظ رهبر باند در واقع یوجیمبو است و مخفیانه باند را از داخل پایین می‌کشد. آیا این دو قهرمان به موقع متوجه می شوند که در یک نقطه هستند ...

زاتویچی با یک رهبر کور بدنام یک سازمان گانگستری ملاقات می کند که با یک بیوه رونین غمگین مبارزه می کند.

زاتویکی توسط یک گروه جنایتکار فریب میخورد ، تا مردی را بکُشد . زمانی که به اشتباهش پی می برد سعی می کند برای جبران ، از خواهر آن مرحوم مراقبت کند ، اما ...

در شهری که دهقانان بدهکار بی‌رحمانه مورد استثمار قرار می‌گیرند، زاتویچی مجبور می‌شود بین یک رئیس بی‌رحم یاکوزا و رقیب به ظاهر نوع‌دوستش طرفی بگیرد.