در سال 1888، قاتل بی رحم و خونسردی در شرق لندن، دست به قتل زنان خیابان گرد می زند. «فرد ابرلاین» (دپ) یکی از کارآگاه های برجسته ی اسکاتلند یارد به اتفاق هم کارش، «پیتر گادلی» (کولترین)، مأمور پی گیری پرونده می شوند...

پسر بچه ای که در یک مدرسه ی مذهبی محل نگه داری کودکان بی سرپرست زندگی می کند، با مطالعه ی ماجراهای «سایمن جادوگر»، نام «سایمن تمپلار» را برای خود بر می گزیند. سال ها بعد، «تمپلار» (کیلمر)، ملقب به «سینت»، یک سارق حرفه ای اطلاعات محرمانه است....

"والاس ریچی" به اشتباه به عنوان یک جاسوس شناخته میشود و مجبور می شود نقشه ترور یکی از افراد بزرگ دنیا را خنثی کند...

سریال در سال 1957 اتفاق می افتد... در مورد زنی به نام "جنی لی" هست که بعنوان پرستار یا قابله (ماما) در شرق لندن به دنبال کار میگردد...او که انتظار مواجهه با یک بیمارستان را دارد به ناگاه با یک درمانگاه مذهبی مواجه میشود ...جایی که باید در کنار دیگر پرستاران و راهبه ها زندگی کند آنهم در شرایطی ناخوشایند... جنی لی کم کم راه و رسم بدنیا آوردن بچه (قابلگی) را می آموزد و متوجه شجاعت مادران در جریان تولد یک نوزاد میشود...

موضوع سریال ، جریان زندگی یک خانواده ی انگلیسیه که در حقیقت ، طنزه.تربیت بچه ها و کشمکش روزانه خانواده و پدرومادر توی این طنز ، خوب از آب دراومده.با اینکه یه خانواده انگلیسی رو نشون میده، من یاد بچگی خودم و نحوه برخورد پدرو مادرم می افتم.نکته جالب این سریال اینه که همه اعضای خانواده از اینترنت استفاده مناسب و روزمره ای دارن و مدرسه از طریق ایمیل با پدرومادر بچه ها در ارتباطه . کارن ، فرزند کوچیک خانواده با سوالهای کودکانه و ساده اما پیچیده برای بزرگترها ، ما رو به فکر فرو میبره.

یک مشاور تجاری از تمام ابزارهای لازم برای کمک به دوستان خود از ورشکستگی های مالی استفاده می کند. با این حال او یک قانون اخلاقی دارد که ...

این سریال براساس کتابی به نوشته ی Melinda Taub ساخته شده است و داستان آن در قرن 16 ام و پس از تراژدی و حوادث ویلیام شکسپیر در جریان است و درگیری های میان Capulets و Montagues پس از مرگ رومئو و ژولیت را دنبال می کند...