جونا تمام عمر در یتیم خانه زندگی کرده است. یک روز گوریل می آید و او را قبول می کند. مدتی طول می کشد تا جونا به مادر جدیدش عادت کند ، اما درست زمانی که همه چیز خوب می شود ، مقامات محلی موجودیت خود را تهدید می کنند

در طول یک فصل کریسمس برفی در سوئد، دختر روانشناسی به نام "اینگر یوهان ویک" که مبتلا به اوتیسم است یک سری نقاشی در مورد تعدادی مرگ و میر نگران کننده کشیده، حال آنها باید با کارآگاه "اینگوار نیمان" برای پیدا کردن علت این مرگها همکاری کنند...

داستان در آینده ی دور رخ می دهد , زمان ساخت ربات های انسان نما و یک تکنولوژی پیشرفته خاص که به یک انسان مصنوعی خاص منجر میشود ...