روایت برخورد دو جوان که به خیانت در زندگی زناشویی و جنایت منجر می‌شود...

آنی باردار می شود. از آنجایی که او نمی‌خواهد کودک را نگه دارد، با جنبشی روبرو می‌شود که در چشم جهانیان سقط جنین غیرقانونی انجام می‌دهد. اما، در دهه هفتاد، آنی در طول مسیر با متحدان و مخالفان روبرو خواهد شد.

آنتوان همسرش را در بمب گذاری باتاکلان در پاریس از دست داد. او در یک پست فیس بوک توضیح می دهد که چگونه در برابر نفرت مقاومت می کند: او با عشق تروریست ها به پسر 3 ساله اش مخالفت می کند. به نظر می رسد که او در حال از دست دادن جایگاه خود است.

6 فوریه 1998. آژاچیو. اریگناک به قتل می رسد و گروهک ضد تروریستی فرانسه گروهی را به نام "ناشناس" دستگیر می کند

آلین بلژیک را به مقصر فرانسه و شهر آنتیب ترک میکند تا پسرش را نزد خواهر و شوهرخواهرش بگذارد، تا پیش آنها زندگی کند. آلیننامزدی به اسم استفانی رابطه دارد، کسی که شغلش آموزش نهنگ های قاتل است. رابطهذی این دو پس از تصادف سختی که برای استفانی پیش می آید عمیق تر از قبل میشود. وقتی که استفانی پاهای خود را از دست میدهد، آلین و با او همراه میشود و کمک میکند به زندگی بازگردد....

لائیتیتیا 18 ساله ناپدید می شود ، اسکوتر واژگون شده او صبح زود در مقابل خانه اش پیدا شد. در حالی که پلیس مطمئن است مظنون را دستگیر کرده است ، هنوز جسد لائیتیتیا را پیدا نکرده است.

مدیر بازاریابی یک شرکت شیمیایی کشاورزی غرق شده در آن کشف شد. یک نماینده مجلس و دستیارش برای ممنوعیت یک آفت کش ثبت شده مبارزه می کنند. یک کشاورز شرکت را متهم می کند که منشا بیماری او بوده است.