در شبی در میامی چهار نفر در حال بحث و گفتگو درباره حقوق بشر , جنبش ها و فرهنگ در دهه 60 میلادی هستند ....

در ساقه یک بامبو درخشان دخترکی پدیدار می شود که یک بامبوشکن آن را می‌یابد و توسط خود و همسرش نگهداری و بزرگ می‌شود...

یک گروه از دانش آموزان نوجوان یوکوهاما تلاش میکنند باشگاه مدرسه ی خود را از تخریب شدن نجات دهند ...

پروفسوری که عزادار از دست دادن همسر خود میباشد ، به همراه دو دختر خود ناخواسته وارد دنیای موازی غولها و موجودات خیالی شده و تلاش می کنند دنیا خود را نجات دهند...

یک تاجر پولدار به شهردار لس آنجلس تبدیل میشود ...

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.